محل تبلیغات شما
همان روزی که مادرم بیهوش شد و از نفس کشیدن ایستاد، صابون کرونا را به تنم مالیدم. همان لحظه ای که برای بازگشت تنفس ش، تنفس دهان به دهان دادم و چند لحظه بعد دوباره شروع کرد به نفس کشیدن. همان روز گرز به دست کرونا را به پیکار خود طلبیدم تا امروز که آزمایشگاه پی سی ار تماس گرفت و از مثبت بودن تست کرونایم خبر داد. کرونا، ریز میبینم ت. بچرخ تا بچرخیم. پ.ن: بروید امداد و نجات یاد بگیرید، فقط در یک لحظه ممکن است بدردتان بخورد، آن لحظه به همه ی زندگیتان می ارزد.

محرم الحرام سنه ۱۳۹۸ هجری شمسی

کباب نیم متری بناب

دلهره ایی به نام اجاره نشینی

لحظه ,تنفس ,کرونا ,دهان ,کشیدن ,امداد ,نفس کشیدن ,کرونا را ,و از ,را به ,بچرخ تا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تنها خدا ...